سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اردوی جهادی هجرت قاصدک ها-1 

میخوام امروز از یکی دیگه از خاطرات و تجربه های مهم خودم توی بسیج دانشجویی بگم. ادوی جهادی.

شاید خیلی ها اسمشو شنیدین و توی تلویزیون فعالیتهاشونو دیده باشین اما از نزدیک تجربه اش نکرده باشین. مثل خود من که قبل از اینکه برم بارها و بارها توی تلویزیون دیدم اما نرفته بودم و همیشه دوست داشتم برم. تا اینکه از برکات فعالیت در بسیج دانشجویی تابستان سال 88 من هم به عنوان جهادی راهی اردو جهادی شدم. سال اول بدون هیچ پیش زمینه ای و به عنوان یکی از مسئولین گروه به منطقه محروم طرود اعزام شدیم. من و فاطمه. فاطمه فرمانده واحد خواهران بسیج دانشجویی حوزه شهید مفتح (ره) دانشگاه آزاد اسلامی بود. جالبه بدونید من و فاطمه اصلا شناختی از هم نداشتیم و فقط در حد رفت و آمدش به مرکز بسیج دیده بودم. حالا قرار بود 2 تا آدم متفاوت از هم به عنوان مسئول گروه راهی اردوی جهادی 20 روزه بشن.

چند روز زودتر از بقیه گروه رفتیم تا کارای هماهنگی و ثبت نام رو انجام بدیم اما بی خبر از همه مشکلاتی که وجود داشت و من و فاطمه بدون حضور هیچ همراهی قرار بود از پس همه مشکلات بربیاییم. اول از فاطمه بگم که چقدر از همون شب اول به هم عادت کردیم و از برکات این اردوی جهادی شدیم مثل 2 تا خواهر برای هم دیگه. با کلی تفاوت های اخلاقی و شخصیتی. بین نوشته هام حتما اخلاق فاطمه خانم سیاست مدار دستتون میاد. ایشون لیسانس علوم سیاسی هستن. خوب تا اینجا رو داشته باشین.

عکسای اردوی جهادیمون رو میتونید توی وبلاگ دیگه ام که اون هم به برکت صحبت های سادات جان عزیزم داره دوباره به فعالیتش ادامه میده ببینید. http://www.photobasij.blogfa.com/cat-2.aspx

البته بگم که من خاطره اردوی جهادی رو از سال قبل شروع کردم. بخش های مهم رو میگم و میرسم به اردوی جهادی امسال.


نوشته شده توسط زهرا در شنبه 89/7/24 و ساعت 6:10 صبح
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جلسات هم اندیشی کانون های مختلف با مسئولین بسیج دانشجویی ناحیه س
مینویسم برای ابوالفضل
به روز رسانی چفیه و دوربین
تعطیل شد
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا